در طول تاریخ، بسیاری از شرکت‌های خودروسازی به نابودی نزدیک شدند اما تنها توسط یک مدل نجات پیدا کردند. برخی از این خودروها نیز بعداً به موقعیت افسانه‌ای دست پیدا کردند. در اینجا قصد معرفی این خودروها را داریم و طی سه قسمت به ترتیب تاریخ به این مدل‌های نجات‌بخش خواهیم پرداخت.

آنچه در این مطلب می‌خوانید:
  • فولکس‌واگن بیتل سال ۱۹۴۸
  • فورد کاستوم سال ۱۹۴۸
  • مرسدس بنز ۱۸۰ سال ۱۹۵۳
  • فیات ۵۰۰ سال ۱۹۵۷
  • ب‌ام‌و ۷۰۰ سال ۱۹۵۹
  • AMC گرملین سال ۱۹۷۰
  • هوندا سیویک سال ۱۹۷۲
  • فولکس‌واگن گلف سال ۱۹۷۴
  • دوج اومنی سال ۱۹۷۸
  • پلت‌فرم K کرایسلر سال ۱۹۸۱

فولکس‌واگن بیتل سال ۱۹۴۸

بیتل فولکس‌واگن را نجات داد و سرگرد «ایوان هرست» بیتل را نجات داد. پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، وی خطوط تولید بیتل را دوباره راه انداخت و ارتش بریتانیا را برای خرید ۲۰ هزار دستگاه از این خودروی کوچک غیرمعمول متقاعد کرد. فروش بیتل به‌تدریج افزایش پیدا کرد و مدیر کارخانه شبکه فروش را گسترش داد تا جایی که تیراژ ساخت این خودرو در سال ۱۹۵۵ به یک میلیون دستگاه رسید. سود حاصل از این فروش جا پای فولکس‌واگن را محکم کرد و آن را در مسیر تبدیل شدن به غول خودروسازی جهان که امروز می‌بینیم قرار داد. مجموعاً ۲۱.۵ میلیون دستگاه بیتل در کارخانه‌های سراسر جهان از آلمان و استرالیا گرفته تا برزیل و نیجریه تولید شد.

فورد کاستوم سال ۱۹۴۸

فورد مثل دیگر خودروسازان آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم با مشکل مواجه شد زیرا تقریباً تمام خطوط تولید آن در آمریکا در طول جنگ به ساخت هواپیما، تانک، کامیون‌های نظامی، جیپ و… اختصاص پیدا کرده بود. پس از جنگ اما دیگر به این وسایل نیازی نبود و فورد دوباره ساخت خودرو را از سر گرفت اما تمام محصولات آن مدل‌های قبل از جنگ بودند که قدیمی به نظر می‌رسیدند. سپس هنری فورد دوم، نوهٔ مؤسس شرکت که در سال ۱۹۴۵ رئیس فورد شده بود، تیمی از مهندسان و تحلیلگران تجاری را گرد هم جمع کرد و مدل کاملاً جدید کاستوم یا ۱۹۴۹ از کانسپت تا تولید ظرف تنها ۱۹ ماه تکمیل شد. بدین ترتیب، فورد به اولین شرکت از سه خودروساز بزرگ دیترویت تبدیل شد که پس از جنگ خودرویی کاملاً جدید معرفی کرد. در روز رونمایی کاستوم در ژوئن ۱۹۴۸، بیش از ۱۰۰ هزار سفارش خرید دریافت شد. از این خودرو ۱.۱ میلیون دستگاه تولید شد و ۱۷۷ میلیون دلار سود برای فورد به همراه آورد که در آن زمان رقم هنگفتی بود.

مرسدس بنز ۱۸۰ سال ۱۹۵۳

پس از جنگ، مرسدس با مشکلی متفاوت از فورد مواجه بود زیرا بسیاری از کارخانه‌های آن توسط بمب‌افکن‌های متفقین نابود شده بودند. بااین‌حال، مرسدس آهسته‌آهسته دوباره روی پاهای خود ایستاد تا تولید انبوه خودرو را از سر گیرد. خودرویی که مرسدس را دوباره به شرایط تولید تیراژ بالا بازگرداند، سدان ۱۸۰ بود. این اولین محصول جدید مرسدس پس از جنگ بود و ساختار یکپارچه داشت. هرچند ۱۸۰ خودروی محافظه‌کارانه‌ای بود اما قابلیت اطمینان بالایی داشت و با مجموع تولید ۲۷۰ هزار دستگاه مرسدس را به سود رساند.

فیات ۵۰۰ سال ۱۹۵۷

پس از جنگ جهانی دوم، تقاضای اولیه برای حمل‌ونقل ارزان در ایتالیا توسط اسکوترها برآورده شد اما فیات ۵۰۰ همه‌چیز را تغییر داد. این یک خودروی درست‌وحسابی بود نه یک ماشین حبابی که آن سال‌ها متداول شده بودند. ۵۰۰ با پیشرانهٔ دو سیلندر کوچک در عقب، خودرویی با نگهداری آسان و کم‌هزینه بود که درعین‌حال توان کافی برای تردد در شهر و روستا را داشت؛ بنابراین، تعجبی ندارد که فیات طی ۱۸ سال ۳.۵ میلیون دستگاه از آن به فروش رساند. سودی که ۵۰۰ به فیات رساند، آن را به یک غول خودروسازی تبدیل کرد که سال‌ها بر بازار اروپا سلطه داشت.

ب‌ام‌و ۷۰۰ سال ۱۹۵۹

سخت است ب‌ام‌ویی که امروز می‌شناسیم را به‌عنوان شرکتی تصور کنیم که زمانی در آستانهٔ نابودی بود اما در اواخر دههٔ ۵۰ باواریایی‌ها دقیقاً چنین شرایطی داشتند زیرا مدل‌های لوکس آن‌ها فروش چندانی نداشت و سودی را عاید شرکت نمی‌کردند. در همین شرایط، مدل ارزان‌قیمت ۷۰۰ به‌عنوان یک محصول پایه متولد شد. این خودرو اولین محصول ب‌ام‌و با ساختار مونوکوک بود و ابتدا به‌صورت کوپه ارائه شد اما خیلی زود نسخهٔ سالن هم به بازار آمد که به‌تنهایی ۱۵۴,۵۵۷ دستگاه فروخت. نسخه‌های کوپه و کابریولت هم ۳۳,۵۰۰ دستگاه به این رقم اضافه کردند. هر سه نسخه از یک پیشرانهٔ دو سیلندر تخت ۷۰۰ سی‌سی استفاده می‌کردند که از موتورسیکلت‌های ب‌ام‌و گرفته شده و در عقب نصب شده بود. ب‌ام‌و به لطف ۷۰۰ از نابودی نجات یافت و به شرکت جذاب و قدرتمندی که امروز می‌شناسیم تبدیل شد.

AMC گرملین سال ۱۹۷۰

درست زمانی که دوران اوج ماسل کارها در ایالات‌متحده بود، AMC گرملین به‌عنوان خودرویی جمع‌وجور و اقتصادی به بازار آمد. این خودرو که بر اساس پلت‌فرم مدل هورنت ساخته شده بود، با ارائهٔ چهار صندلی، راحتی، جاداری و رانندگی مناسب در ابعادی جمع‌وجور، به ایجاد کلاس ساب‌کامپکت در آمریکا کمک کرد و رقبای خود از فورد و جنرال موتورز را پشت سر گذاشت. البته گول کلمهٔ جمع‌وجور را نخورید زیرا برای گرملین در کنار پیشرانه‌های ۳.۲ لیتری و ۳.۸ لیتری شش سیلندر خطی حتی یک موتور ۵ لیتری V8 هم ارائه می‌شد. این خودرو نسل جدیدی از خریداران را جلب کرد با فروش ۶۷۱ هزار دستگاه طی هشت سال، AMC را تا اواسط دههٔ ۸۰ زنده نگه داشت تا اینکه نهایتاً توسط کرایسلر بلعیده شد.

هوندا سیویک سال ۱۹۷۲

زمانی که هوندا در سال ۱۹۷۲ سیویک را به بازار فرستاد، قصد داشت تولید خودرو را کنار بگذارد و روی موتورسیکلت تمرکز کند اما با اینکه خودروهای کوچک قبلی هوندا در ژاپن موفقیتی کسب نکرده بودند، ناگهان سیویک به محبوبیت فوق‌العاده‌ای دست یافت زیرا به دلیل بحران انرژی، خریداران به سمت خودروهای کوچک و اقتصادی تمایل پیدا کرده بودند. سیویک که به شکل هاچ‌بک سه‌در و پنج‌در تولید می‌شد، خودرویی کوچک اما مدرن با انتقال قدرت محرک جلو بود. این ویژگی‌ها باعث موفقیت سیویک شدند و هوندا را از تصمیم کنار کشیدن از خودروسازی منصرف کرد تا جایی که در سال ۱۹۷۶ آکورا را بر اساس پلت‌فرم سیویک به بازار فرستاد.

فولکس‌واگن گلف سال ۱۹۷۴

در طول دههٔ ۶۰ فولکس‌واگن ایده‌های زیادی را به‌منظور ساخت جانشینی برای بیتل امتحان کرد که نتیجهٔ همهٔ آن‌ها در سال ۱۹۷۴ به گلف ختم شد. هرچند تولید بیتل همچنان ادامه یافت اما گلف موفقیت بزرگی را به دنبال داشت و نهایتاً باعث شد فولکس‌واگن تمام محصولات هوا خنک خود را کنار بگذارد. گلف همچنین سود سرشاری را عاید شرکت آلمانی کرد تا بتواند پاسات را توسعه دهد و از مدل‌های موتور عقب قدیمی فاصله بگیرد. هرچند فولکس‌واگن در زمان عرضهٔ گلف از لحاظ مالی مشکل چندانی نداشت ولی این هاچ‌بک مدرن دوران جدیدی را ایجاد کرد و شرکت را در مسیر کنونی قرار داد تا جایی که بدون گلف، تصور فولکس‌واگن به شکل امروزی غیرممکن است.

دوج اومنی سال ۱۹۷۸

شرکت مادر دوج یعنی کرایسلر در اواسط دههٔ ۷۰ وضعیت خوبی نداشت. این شرکت بخش ساب‌کامپکت بازار را به AMC گرملین، شورلت وگا و فورد پینتو واگذار کرده بود و فوراً به خودرویی کوچک نیاز داشت. به همین دلیل، کرایسلر سراغ بخش اروپایی خود رفت و تالبوت هورایزون را راه‌حلی آماده و سریع یافت. برای بازار ایالات‌متحده، کرایسلر پیشرانه‌های کوچک تالبوت را با نمونه‌های قوی‌تر ۱.۶ لیتری، ۱.۷ لیتری و ۲.۲ لیتری جایگزین کرد. همچنین یک موتور ۲.۲ لیتری توربو هم برای راضی کردن علاقه‌مندان به رانندگی ارائه شد. این خودرو که با برندهای دوج و پلیموث در آمریکا عرضه شد، به فروش مناسبی دست پیدا کرد و مجموعاً بیش از ۲.۲ میلیون دستگاه فروخت. جالب اینکه درست در زمان عرضهٔ اومنی در ایالات‌متحده، کرایسلر بخش اروپایی خود را فروخت و تالبوت هورایزون به یکی از محصولات گروه پژو-سیتروئن تبدیل شد.

پلت‌فرم K کرایسلر سال ۱۹۸۱

هرچند اومنی به فاصله گرفتن کرایسلر از لبهٔ پرتگاه کمک کرد اما کرایسلر برای رها شدن از خطر ورشکستگی و ورود به دههٔ ۸۰ هنوز هم به محصولات اقتصادی جدیدی نیاز داشت. اینجا بود که محصولات پلت‌فرم K مثل کرایسلر لبارون و دوج آریس به کمک شرکت آمدند. این خودروها که بر اساس توسعه‌ای از پلت‌فرم اومنی ساخته شده بودند، پرفورمنس و مصرف سوخت مناسب را برای اقشار متوسط جامعهٔ آمریکا ارائه کردند. بیش از ۵۰ مدل مختلف بر اساس پلت‌فرم K ساخته شد که در طول دههٔ ۸۰ بیش از دو میلیون دستگاه فروختند و با سود بالایی که نصیب شرکت کردند، نگرانی‌های مالی را کاهش دادند.

منبع:پدال